اوقات فراغت
فراغت در لغت نامه عمید به معنای: «آسودگی و آسایش از کار و شغل» آمده است. ماکس کاپلان (Max Kaplan) فراغت را «خاطره ای دلپذیر، نوعی رهایی از وظایف اجتماعی، ادراک روانی، آزادی و فعالیت فرهنگی و سرشتی از
نویسنده: محمد کاوه
تعریف و بیان موضوع:
فراغت در لغت نامه عمید به معنای: «آسودگی و آسایش از کار و شغل» آمده است. ماکس کاپلان (Max Kaplan) فراغت را «خاطره ای دلپذیر، نوعی رهایی از وظایف اجتماعی، ادراک روانی، آزادی و فعالیت فرهنگی و سرشتی از بازی و تفریح» تعریف کرده و آن را شامل دو جنبه می داند. جنبه فردی که می تواند رضایت درونی را دربرگیرد و جنبه اجتماعی که مبتنی بر ارزشی است که جامعه برای آن قائل است. کمیته بررسی گذراندن اوقات فراغت (1352) نیز مفهوم اصطلاحی اوقات فراغت را چنین تعریف کرده است: «فراغت، نخست نوعی رهایی از وظایف اساسی است که از جامعه، خانواد و مذهب نشأت می گیرد» (اکبری، 1385: 305-302). اما افروز معتقد است: «اوقات فراغت، فرصت هایی است که انسان مسئولیت پذیر هیچ گونه تکلیف و یا کار موظفی را عهده دار نبوده و زمان در اختیار اوست که با میل و انگیزه شخصی به امر خاصی بپردازد». گروه بین المللی جامعه شناسی فراغت نیز اوقات فراغت را «مجموعه ای از اشتغالات تعریف می کند که فرد با رضایت خاطر برای استراحت و یا تفریح و یا به منظور توسعه آگاهی ها و یا فراگیری غیر انتفاعی و مشارکت اجتماعی داوطلبانه، بعد از رهایی از الزامات شغلی، خانوادگی و اجتماعی به آن می پردازد» (بختیاری، 1388: 162). به طور کلی می توان گفت که منظور از اوقات فراغت، ساعاتی است که فرد مشغول کاری اعم از: کارهای فرهنگی، هنری، تولیدی، خدماتی، سرگرمی سودمند و غیره نباشند (سهراب پور، 1386: 85). بعضی، فراغت را کاملاً انحصاری تعریف می کنند. به نظر سباستین دی گرازیا (Sebastian Degrazia) «فراغت یک مقوله کم یاب و غریب است که ممکن است بیشتر مردم نتوانند هرگز به آن دست یابند. هر نشانه ی از کنترل اجتماعی، یا فقدان آزادی بیان مانع از تعریف درست تجربه فوق به عنوان فراغت می شود و نتیجه ای که حاصل می شود بسیار اندک است. روی هم رفته هر کاری که ما انجام می دهیم عناصری دارد که آزادی ما را محدود می کند» (لکی، 1384: 101).در فرهنگ اسلامی، در خصوص نحوه پر کردن اوقات فراغت توصیه های زیادی شده است. به طور مثال، امام سجاد (ع) در دعای مکارم الاخلاق می فرمایند: «بارالها، اوقات فراغت من را در راستای اهداف خلقتم قرار ده». همچنین از امیرالمؤمنین علی (ع) نقل شده است که به ابوذر فرمودند: «ای ابوذر، بسیاری از مردم در دو چیز مغبون هستند و قدر آن را نمی دانند؛ تندرستی و فراغت». بنابراین مشخص می شود که فلسفه اوقات فراغت، با فلسفه زندگی فرد ارتباط منطقی دارد به گونه ای که بعضی از صاحب نظران معتقدند اگر کسی نتواند برای اوقات فراغت خود برنامه ریزی و یا از آن به گونه ای مناسب استفاده کند، انسان موفقی نخواهد بود. کانت می گوید: «آدمی در اوقات فراغت خویش گاهی بیش از سایر فرصت های زندگیش می آموزد». تاگور شاعر هندی نیز معتقد است: «تمدن های انسانی، سرمایه های جاودانه ای هستند که از کاشت، داشت و برداشت صحیح اوقات فراغت متجلی شده اند». از فرانسیس دوگه نیز جمله ای وجود دارد به این مضمون که: «به من بگویید اوقات فراغت را چگونه می گذرانید تا بگویم که شما که هستید و فرزندانتان را چگونه تربیت می کنید» (بختیاری، 1388: 162). همچنین در یونان باستان، اوقات فراغت را «اشتغال دائم به کار لذت بخش» تلقی می کردند و بر این باور بودند که بزرگ ترین و با شکوه ترین تمدن های بشری محصول اوقات فراغت آدمی است (کریمی، 1388: 86). اما در عصر حاضر که پایه های صنعت مستحکم تر شده و کشورها به سمت صنعتی شدن گام برمی دارند، نسبت به زمان های گذشته چنین اوقاتی بیشتر شده است و به دنبال آن، مسئله اوقات فراغت نیز عینی تر و ملموس تر می باشد. بنابراین شناخت نیازمندی ها و رفع احتیاجات نوجوانان و جوانان و برنامه ریزی صحیح برای اوقات فراغتی که آنها در اختیار دارند باعث می شود تا خلاقیت ها و نوآوری ها همراه با تفکر سیال، نمود خود را نشان دهد. دلیل این ادعا آن است که می توان گفت بسیاری از کشفیات، اختراعات و تحولات روحی و معنوی مانند: کشف قانون جاذبه به وسیله نیوتن، قانون سبکی اشیاء در آب توسط ارشمیدس، ساختن اولین هواپیما به وسیله برادران رایت و هزاران اختراع و اکتشاف دیگر در اثر استفاده بهینه از اوقات فراغت به وجود آمده است. در مورد کودکان و نوجوانان باید دانست که آنها نیازهای ویژه ای دارند که عبارتند از: نیاز به بدن سالم، سلامت روان، استقلال عاطفی و اقتصادی، تربیت حرفه ای، فهم حقوق و وظایف خود در جامعه، آگاهی از نقش علوم در زندگی بشر، رشد اخلاقی، درک ارزش های هنری، دینی و معنوی و استفاده درست از اوقات فراغت (اکبری، 1385: 305-301). بنابراین، اگر کودکان و نوجوانان احساس کنند که این نیازهای مادی و معنوی آنها به اندازه کودکان و نوجوانان دیگر برآورده نمی شود، نوعی سرکشی و ستیزه جویی در آنها به وجود می آید (شامبیاتی، 1385: 273).
نظرات مربوط به اوقات فراغت:
بوردیو معتقد است که پرورش شخص در خانواده و طبقه ای خاص، بر انتخاب اوقات فراغت او بسیار تأثیرگذار است. از نظر وی، علاقه ها، سلیقه ها، خواسته ها و برداشت های مربوط به فعالیت های فراغت، در دوران کودکی و در درون خانواده ها و محیط اجتماعی پیرامون آن فراگرفته می شود. مطابق دیدگاه بوردیو، تجربه های دوران کودکی منجر به ترکیب و شکل گیری منش می شود. این ترکیب نظامی از حالات و خواست های قابل انتقال است که به عنوان مجموعه ای از ادراک ها، سلیقه ها، علاقه ها، احساسات و کنش ها عمل می کند و راهی برای درک جهان و تمییز فعالیت های مناسب و نامناسب است (رفعت جاه، 1387: 157). اما از میان انبوه نظریه های اوقات فراغت، می توان به 3 نظریه نسبتاً متمایز از یکدیگر اشاره کرد. 1) اوقات فراغت از دیدگاه زمانی. 2) اوقات فراغت به معنای فعالیت و 3) اوقات فراغت به معنای حالتی از بودن. نظریه اوقات فراغت از دیدگاه زمانی، اوقات فراغت را به منزله وقت آزادی تعریف می کند که پس از پرداختن به ضروریات عملی زندگی باقی می ماند. این تعریف، اوقات فراغت را وقت آزادی می داند که فرد در آن، اوقات خود را همان گونه مایل است می گذراند. هوگو ون دِر پُل (Hugo Van Der Poel) اوقات فراغت را از زمان هایی که انسان به دنبال نیازهای ضروری زندگی است جدا می کند و آن را زمانی می داند که فرد می تواند آزادانه فعالیت های خود را انجام دهد. به نظر پارکر (Parker) نیز وقت آزاد وقتی است که پس از پرداختن به همه اموری که تفریح به حساب نمی آید، باقی مانده باشد. در این معنا، ملاک زمان فراغت انجام اموری است که تفریح به شمار می آید. به زعم کلارک و کریچر (Clark & Critcher) نیز زنان وقت کمتری برای اوقات فراغت دارند و دامنه گزینه های فراغتی آنان محدودتر است و بیشتر اوقات فراغت خود را در خانه و خانواده می گذرانند. همچنین فضاهای فیزیکی که زنان می توانند از آن استفاده کنند محدود است. نظریه دوم این است که اوقات فراغت از فعالیت هایی تشکیل یافته است که آموزنده و آگاهی بخش است. از این منظر، اوقات فراغت فعالیت های زیادی را دربرمی گیرد. پیاده روی، تماشای تلویزیون، گوش دادن به موسیقی، رفتن به رستوران، بازی با کامپیوتر، انواع ورزش ها، هنر، ملاقات با دوستان و مطالعه می تواند فعالیت های فراغتی محسوب شود. کاپلان با توصیف اوقات فراغت به منزله فعالیتی متمایز از کار، به عنوان هدف به آن نگاه می کند و فراغت را شامل شماری از فعالیت ها می داند که ممکن است فرد به اختیار خود در آنها برای استراحت، سرگرم ساختن خود، افزودن دانش یا توسعه مهارت هایش بهره گیرد. در نظریه سوم، مطابق الگوی انسان شناختی، اوقات فراغت در ذات خود به عنوان هدف تلقی می شود و حالتی از بودن است. پی یر معتقد است اوقات فراغت نتیجه ساده و اجتناب ناپذیر عوامل خارجی یا وقت آزاد نیست؛ بلکه در درجه اول یک نوع طرز فکر و یک حالت روحی - روانی است. فراغت یا فارق بودن در این معنا، حالت آرام یک وقار فکورانه است. دی گرازیا فراغت را به معنای رها بودن از ضروریات زندگی روزمره می داند. او معتقد است که ذهنیت نگاه کردن به ساعت، شتابی بی روح و اعمالی غیر فکورانه را به وجود می آورد. به اعتقاد او، فراغت، زنان و مردان را به کمال رسانده و دریچه ای را به آینده می گشاید (عطائی سعیدی و همکاران، 1388: 213-210).جنسیت و اوقات فراغت:
گرین (Green-1990) به طور مشخصی به تأثیر جنسیت در اوقات فراغت پرداخته است. به نظر وی، در تحلیل فراغت زنان توجه به مسائل مربوط به مراحل زندگی و فعالیت های مرتبط با زنان نقش مهمی در فهم الگوهای فراغتی دارد. از نظر گرین، اوقات فراغت مانند آفتاب پرست با تغییر شرایط و جدیت رقبایش رنگ عوض می کند. نقش های جنسیتی یکی از این رقباست که گرین معتقد است نقش مهمی در مطالعات فراغت دارد. از محدودیت های آشکار فراغت زنان می توان به کمبود زمان، کمبود فضاهای فراغتی و در نتیجه محدودیت گزینه های فراغت اشاره کرد. کلارک و کریچر نیز تأثیر جنسیت در گزینش فرصت ها و اوقات فراغت را مورد توجه قرار داده و تفاوت در فراغت دو جنس را چنین مطرح می کنند: زنان وقت کمتری برای اوقات فراغت دارند؛ در بیشتر فعالیت های فراغتی، کمتر شرکت می کنند و دامنه گزینه های فراغتی آنان محدودتر است. همچنین آنان بیشتر اوقات فراغت خود را در خانه و خانواده می گذرانند. البته در دهه های اخیر بروز برخی دگرگونی های فرهنگی و اجتماعی باعث شده که زنان و دختران از حصار محدود خانه وارد فضای عمومی شوند. طبق نظر لس هی وود، طبقه، درآمد و تحصیلات، پاره ای از محدودیت هایی را که جامعه سنتی بر فرصت های اوقات فراغت زنان تحمیل می کند کاهش داده است. در هر حال، این تغییرات، حضور زنان در عرصه ها و فضاهای شهری را اجتناب ناپذیر ساخته و نحوه ساماندهی شهری را دگرگون می سازد. با دگرگونی تدریجی سبک زندگی، زنان و دختران جوان برای سلامت، سرگرمی و فعالیت های فراغتی برون خانگی اهمیت بیشتری قائل می شوند. پژوهش های اخیر نشان می دهد الگوهای اوقات فراغت دختران جوان شهری به ویژه در اقشار متوسط از شکل انفعالی و درون خانگی به شکل فعالانه و برون خانگی میل می کند که این موضوع در شهر تهران بیشتر به چشم می خورد. اما با محدودیت ها و موانعی که امروزه برای حضور دختران در اغلب فضاهای عمومی شهری وجود دارد به نظر می رسد فراغت این قشر می تواند از بیرون به مکان های سربسته ای که آسیب های بیشتری در پی دارد کشانده شود و در این راستا سیاست های فرهنگی معطوف به فضاهای فراغتی می تواند گذران فعالانه و خلاقانه و غیر آسیب زای اوقات فراغت دختران جوان را بارور سازد. در زمینه آسیب زایی اوقات فراغت، علاوه بر خانواده، رسانه ها و نهادهای مربوط نیز تأثیر به سزایی دارند؛ به این ترتیب که نهادهای ذی ربط با ایجاد تسهیلات لازم در زمینه اوقات فراغت جوانان، می توانند محیط های آزاد و امن را برای دختران جوان به وجود آورند تا ضمن تأمین اطمینان و آرامش والدین، دختران جوان بتوانند در محیطی امن با دوستان و هم سالان خود معاشرت کرده و اوقات مفرّح و پر باری داشته باشند. به نظر می رسد دختران جوان به علت وضعیت خاص بیولوژیکی، اجتماعی و عرفی جامعه ایران نیاز به برنامه های فراغتی متفاوت از برنامه های فراغتی پسران داشته باشند. خستگی مفرط و افسردگی علاوه بر کاهش کارآیی در محیط کار و تحصیل، باعث تخریب روابط انسانی در حوزه های اجتماعی و خانوادگی می شود. این در حالی است که طبق آخرین بررسی ها، نسبت افسردگی زنان بیشتر از مردان است. به طور مثال، ذاکری پور (1387) بر اساس تحقیقات و آمار اظهار داشته که نسبت افسردگی زنان 2 برابر مردان است؛ که یکی از دلایل مهم آن کمبود یا نبود فعالیت های فراغتی و تفریحی مطلوب زنان و دختران جوان به علت شرایط خاص جامعه است (رفعت جاه، 1387: 155-158). این در حالی است که برخی مطالعات از جمله «ارزش یابی اثربخشی اوقات فراغت سازمان تبلیغات اسلامی برای دختران دانش آموز در تابستان سال 1387 استان خراسان شمالی» نشان داده است که اوقات فراغت می توند منجر به شکل گیری نظم اجتماعی شود و برنامه ریزی صحیح، نظارت و ایجاد تسهیلات لازم در زمینه اوقات فراغت دختران محیط و فضایی آزاد و امن را برای دختران فراهم می کند تا بتوانند به فعالیت های فراغتی گسترده بپردازند و این برنامه ریزی میزان دینداری، شادابی و نشاط و مشارکت اجتماعی دانش آموزان دختر را افزایش می دهد (عطائی سعیدی و همکاران، 1388: 234-231).منبع :کاوه، محمد، (1391)، آسیب شناسی بیماری های اجتماعی (جلد اول)، تهران: نشر جامعه شناسان، چاپ اول 1391.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}